صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::تمثیلات
::سوالات مفهومی
::نقد و بررسی
::گزارش
::مقاله


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: سهل البیع

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 115
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1

اوقات شرعی
حدیث روز
شارژ همراه اول

استخاره آنلاین با قرآن کریم


تعبیر خواب آنلاین


فال حافظ








پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


تمثیل 20

 

مثل آب و آینه!

آب را ببین!
همیشه آغوش آب باز است.
دستان شما پاک باشد یا آلوده، می‌پذیرد.
آینه را ببین!
چهره، زیبا باشد یا زشت می‌پذیرد و برایش یکسان است.
پیامبر(ص) مثل آب بود، مثل آینه بود.
«قَد وَسِعَ الناسُ مِنه خُلقَه»
همه از اخلاق خوش او برخوردار بودند.



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در شنبه 28 بهمن 1391


تمثیل 19

 

مثل شیشه عطر!

شیشه عطر همیشه سربسته است و همین که سر آن باز شود، عطرافشانی می‌کند.
وجود نازنین رسول خدا (ص) مثل شیشه عطر بود. همیشه دهان بسته و خاموش بود. وقتی هم که دهان می‌گشود و سخن می‌گفت عطرافشانی می‌کرد.
«کانَ یخزُنُ لِسانَهِ الا عَمّا یَعنیهِ»
همیشه زبانش زندانی دهانش بود، مگر وقتی که می‌خواست معنایی و معنویتی به دیگران انتقال دهد.



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در پنج شنبه 26 بهمن 1391


تمثیل 18

 

مثل باران!

باران تا بالاست، قطره است و تا قطره است ناچیز است و هیچ به کار نمی‌آید، اما همین که فرود آمد، پیاده شد، و روی زمین قرار گرفت و دست خود را در دست قطره‌های دیگر گذاشت، جاری می‌شود، جریان پیدا می‌کند، شستشو می‌دهد، بذر‌ها را سبز می‌کند و سبزه‌ها را خرم می‌کند و بالا می‌کشد.
آدم‌ها هم مثل قطره‌های باران‌اند و تا بالا هستند و بر مرکب غرور نشسته‌اند، کوچک‌اند، ناچیزاند، و کاره ای نیستند و هیچ کارایی ندارند، اما همینکه پیاده می‌شوند، تواضع می‌کنند، و در کنارهمدیگر قرار می‌گیرند، آن‌وقت است که سودمند شده و پیرامون خود را سبز و آباد می‌کنند.
به خاطر همین بود که پیامبر(ص) آدم‌ها را در کنار هم می‌خواست و آنچه که موجب می‌شد آدم‌ها از هم فاصله بگیرند، منع و ممنوع می‌کرد.
«لا تُوبَنُ فِیه الحُرَم»
اجازه نمی‌داد کسی حرمت کسی را بشکند، چون می‌دانست حرمت‌شکنی ایجاد فاصله می‌کند.



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در چهار شنبه 25 بهمن 1391


تمثیل 18

 

مثل خاک!

خاک را ببین. دانه را سبز می‌کند، خودش هم سبزه‌زار می‌شود، خودش هم خرم و تماشایی می‌شود.
اساساً این فرمول عالم است که سبز کن تا سبز شوی.
و زمینه رشد دیگران را فراهم کن تا خودت هم رشد کنی.
پیامبر نازنین ما (ص)، چرا در عالَم این‌همه رشد کرد؟ و این‌قدر سبز شد؟ چون رشد دیگران را می‌خواست و زمینه‌های رشد دیگران را فراهم ساخت.
خودش فرمود:
«اِنّی حَرِیصٌ عَلی رُشدِکُم»
یعنی، من حریصانه مشتاق رشد شما هستم.



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در سه شنبه 24 بهمن 1391


تمثیل 17

 

مثل ماشین خلاص!

ماشین وقتی در سرازیری باشد، خلاص باشد، حرکت می‌کند، بی هیچ سر و صدا.
انسان هم همین طور است. اگر اهل خلوص و اخلاص باشد حرکت می‌کند، کار خود را انجام می‌دهد و هیچ سر و صدایی هم نخواهد کرد. اصلاً توی بوق و کرنا نمی‌کند.
امیر المؤمنین (ع) یک جمله خیلی لطیف دارد. می‌فرماید:
«فی الإخلاصِ یَکونُ الخَلاصُ»
یعنی اخلاص مایه‌ی خلاصی است.
می‌خواهی خلاص بشوی، آزاد بشوی، رها و راحت بشوی، اخلاص داشته باش!
کسی که اخلاص دارد، اگر کاری کرد اصلاً برایش مهم نیست که دیگران بفهمند یا نه! در نتیجه توی بوق و کرنا نخواهد کرد. و اینجاست که دیگر حسادت‌ها و تنگ‌نظری‌ها به سراغ او نمی‌رود و واقعاً خلاص خواهد شد.
ممکن است بگویی: من اگر کاری بکنم که دیگران نفهمند، اگر آن کار دیده نشود، نتیجه‌اش چه می‌شود؟
یادت باشد نتیجه‌ها اساساًدست خداست.
و خدا یک قوانینی دارد.
یکی از قوانین او این است:
اگر آشکار کنی او پنهان می‌کند.
اگر پنهان کنی او آشکار می‌کند.
سعدی می‌گوید:
«هر سحر از عشق دمی می‌زنم
روز دگر می‌شنوم بر ملا»
یعنی سحر خودم هستم و خدا. با او ربط و رابطه‌ای دارم، سر و سرّی دارم. من می‌دانم و او، او می‌داند و من. ولی وقتی صبح وارد برزن و بازار می‌شوم، همه با دید دیگری به من نظر می‌کنند. انگار که آن‌ها از حال و هوای سحری من باخبر باشند.
این یعنی، خدا آشکار می‌کند.
یا حافظ که دنبال نام ونشان نبود و خودش می‌گفت:
«گرچه بدنامی است نزد عاقلان
ما نمی‌خواهیم ننگ نام را»
ولی دیدید که خدا چگونه او را بلندآوازه کرد.
یا ماجرای معروف کَرخی را حتماً شنیده‌اید:
سعدی می‌گوید که در کَرخ عارفی بود بنام معروف. یعنی اسم او معروف بود ولی از معروفی خوشش نمی‌آمد. سعدی می‌گوید: او چنان معروف شد که الآن تنها مزاری که در شهر کرخ معروف است، مزار معروف است.
«ندیدی که در کرخ تربت بسی است
بجز گور معروف معروف نیست
کسی راه معروف کرخی بجست
که بنهاد معروفی از سر نخست»



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در پنج شنبه 19 بهمن 1391


تمثیل 15

 

مثل شیشه عطر!

یک شیشه عطر اگر قبلاً پر از عطر بوده و الآن خالی باشد هیچ ارزشی ندارد. وقتی ارزش دارد که با خود عطر داشته باشد.
آن‌ها که روزگاری بسیجی بودند اگر الآن همان خلوص را با خود دارند، خوشا به حالشان و اگر ندارند کار مشکل می‌شود.
چون دستگاه الهی با دستگاه ما آدم‌ها فرق می‌کند.
در دستگاه الهی می‌پرسند: الان چه کاره‌ای؟ الآن چه داری؟ ممکن است در آن زمان هم اهل جنگ و جهاد نبوده باشی، ولی الآن خلوص و صفای آن جماعت را داشته باشی. در این صورت شما خیلی قیمت خواهی داشت.



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در دو شنبه 16 بهمن 1391


تمثیل 14

 

مثل زغال!

اگر زغال را وقتی که خیلی گداخته و آتشین است بشکنید می‌بینید که بر خلاف ظاهر روشن درونی کاملاً و تاریک و سیاه دارد! یعنی ظاهر و باطن این‌قدر متفاوت است!
بعضی آدم‌ها ظاهرشان با باطن شان به همین اندازه متفاوت است. ظاهرشان و ظاهر کلام و سخنشان خیلی نورانی، گرمابخش، انرژی‌بخش، اما باطنشان بسیار تیره و آلوده است!
در «مختارنامه» دیدید که کسی با پوشش حسین بن علی (ع) وارد شهر کوفه شد. قیافه، قیافه‌ی حسین بن علی، عمامه‌ی سبز و ردا بر دوش و سوار بر مرکب. مردم بیچاره کوفه هم گرداگرد مرکب شعار می‌دادند: سیّدی سیّدی اهلاً و سهلاً.
اما همین آدم وقتی وارد دارالاماره شد و بر تخت نشست و نقاب را کنار زد، دیدند ابن زیاد است. این درس بزرگ تاریخ است گه گاهی ظاهر‌ها و باطن‌ها این‌قدر متفاوت است.

 



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در سه شنبه 10 بهمن 1391


تمثیل 13

 

مثل شکوفه!

درخت‌ها را دیده‌ای؟ تا شکوفه ندهند به میوه نمی‌رسند، و تا میوه ندهند در سال بعد به میوه‌های تازه و تازه‌تر دست نمی‌یابند.
و این هندسه‌ی عالم است که تا چیزی ندهی، چیزی نمی‌گیری و از هر دست هم که بدهی از همان دست می‌ستانی.
«هر چه کنی کشت همان بدروی
کار بد و نیک، چو کوه و صداست»

علم و آگاهی هم چیزی شبیه شکوفه و یا میوه درخت است که گاهی تا آن را نبخشی و بر دیگران عرضه و نثار نکنی، به بهتر و بیشتر آن دست نمی‌یابی.
از این رو خداوند، آدم علیه‌السلام را پس از آگاهی نسبت به اسماء و حقایق ویژه عالم فرمان می‌دهد که بر کرسی نشسته و فرشتگان را تلقین و تعلیم دهد.

 


:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در سه شنبه 26 دی 1391


تمثیل 12

 

مثل شیشه خالی!

دوران مدرسه را خوب به یاد داری که وقتی می‌خواستی روی تخته‌سیاه چیزی بنویسی اول تخته سیاه را خوب پاک می‌کردی و آن‌گاه می‌نوشتی. چون کسی بر نوشته نمی‌نویسد و اگر هم بنویسد، نوشته‌اش قابل خواندن نیست و خوانده نمی‌شود.
همان‌گونه که یک باغبان نهال را در جایی که پیش از آن نهالی کاشته باشند نمی‌کارد و هر کشاورزی تخم را در جایی می‌کارد که در آنجا کشت نشده باشد.
«بر نوشته هیـــچ بنویسـد کســی
یا نهالـه کارد انـــدر مَغـــرَسی
کاغذی جوید که آن بنوشته نیست
تخم کارد موضعی که کشته نیست
تو بـــرادر موضع نـــاکشته باش
کاغـذ اسپید نــــابنوشته بــاش»

ببین خداوند خانه کعبه و صفا و مروه را در کجا قرار داد؛ در جایی که به قول قرآن کریم هیچ زرع و زراعتی صورت نگرفته و کاملاً بکر و دست نخورده بود. و این خود یک فرمول است که باید خالی شد تا او ما را پر کند. درست مثل نی که ابتدا از درون تهی و خالی می‌شود و سپس نی‌نواز در آن می‌دمد.
نشنیده‌ای که عرفا یکی از مراتب عرفانی و سیر و سلوک را «تخلیه» نامیده‌اند؟
شما تا یک شیشه خالی نشده باشد، چیزی به آن می‌افزایی؟



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در دو شنبه 25 دی 1391


تمثیل 11

 

مثل چای!

شما وقتی یک چای تلخ مقابلتان می‌گذارند چه می‌کنید؟ با یکی دو حبه قند آن را شیرین می‌کنید و نوشیدنش را بر خود گوارا می‌سازید.
سختی‌های زندگی مثل همان چای تلخ است و نعمت‌های الهی درست شبیه همان حبه‌های قند، و از آنجا که زندگی انسان بی‌رنج و مرارت نمی‌تواند باشد، خداوند توصیه می‌کند نعمت‌های مرا به یادآورید.



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در جمعه 15 دی 1391


تمثیل 10


 

مثل بازی مارپله!

بچه‌ها را دیده اید که با هم مار پله بازی می‌کنند.
مار پله یک صفحه‌ای مربع شکل است که مربع‌های کوچکی روی آن طراحی شده است و روی مربع‌ها هم عکس مار و پله آمده است. در هر خانه‌ای که پله باشد بالا می‌روند و در هر خانه‌ای هم که مار باشد پایین می‌آیند. گاهی اتفاق می‌افتد که کسی همان خانه‌های پایین باشد، اما سر و کارش با پله بیفتد و سریع چند ردیف خانه را پشت سر گذاشته و بالا رود. گاهی هم بالاست اما سر و کارش به مار می‌افتد و گزیده شده و فرود می‌آید.
حال دنیا دقیقاً چیزی شبیه صفحه‌ی مار پله است. گاهی ممکن است پایین باشی و خداوند نردبامی سر راه تو بگذارد، مثلاً دوست خوبی، کتاب خوبی، و یا همسر خوبی که به وسیله آن اوج گرفته و به قول حضرت امام رحمه الله علیه، به معراج بروی. و گاهی هم ممکن است بالا باشی، مثلاً تحصیلات بالا، اعتبار بالا، و یا تقوای بالایی داشته باشی و گرفتار نیش مار شوی، مثل این‌که رفیقی ناباب، یا کتابی بی‌معنا، یا درآمدی نامشروع تو را زمین زده و پایین بکشد.
از این رو باید پذیرفت که به قول حافظ:
« کس را وقوف نیست که پایان کار چیست»
یعنی هیچ معلوم نیست که سرانجام آدمی چه خواهد شد، حال آن‌که آنچه در دستگاه خداوند مهم است و اهمیت بالایی دارد، نتیجه و پایان کار است.
«حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است»

 



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در سه شنبه 12 دی 1391


تمثیل 9




مثل مغز و پوست!

پوست گردو را اگر به تنهایی در مرغوب‌ترین خاک هم بکاری سبز نمی‌شود. مغز تنها هم همین طور است، مگر این که هر دو را با هم بکاری.
یادمان باشد نماز، روزه، حج و تمامی عبادات دیگر چیزی شبیه پوست‌اند و آدمیت و انسانیت و دارای احساس عاطفه و مهر بودن حکم مغز را دارد. پس اگر کسی نماز می‌خواند اما جوانمردی ندارد، مثل باغبانی است که تنها پوست را کاشته باشد یا از آن طرف اگر کسی جوانمرد است و عاطفه و احساس دارد، اما نماز نمی‌خواند، مثل باغبانی است که تنها مغز را کاشته باشد؛ باز هم سبز نمی‌شود.

 



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در سه شنبه 5 دی 1391


تمثیل 8

 

مثل مرمر!

سنگ‌های ته جوی یا کف رودخانه را ببین که بعضی چقدر صاف و لطیف‌اند، انگار که سنگ مرمر. چرا؟ چون بر اثر جریان آب حرکت کرده و بر روی یکدیگر غلتیده و لغزیده‌اند و در نتیجه صیقل خورده و صفایی یافته‌اند.
حال اگر این سنگ‌ها در گوشه‌ای انزوا داشتند و با هم آمد و شد نمی‌کردند، همچنان زمخت و خشن می‌ماندند.
ماجرای ما انسان‌ها هم از همین قرار است یعنی با ارتباط و روابط انسانی است که شکل یافته و شخصیت لازم را پیدا می‌کنیم. و از این رو ست که قرآن کریم فرمان با هم بودن می‌دهد و نیز سیر و حرکت را توصیه می‌کند، چرا که تنها راه صیقل خوردن همین است.

 
مثل زباله!

شما وقتی می‌خواهی یک جایی را جارو کنی از کجا شروع می‌کنی. از پیش پای خود یا چند قدم آن طرف‌تر؟
یادمان باشد صفات و اوصاف نادرست ما زباله‌های زندگی‌اند و باید جارو شوند. و البته هر کسی باید از خود شروع کند و پیش برود تا بتواند دیگران را هم پاک و اصلاح سازد. نه این‌که مثل ما که همیشه می‌خواهیم اول دیگران را پاک و زلال سازیم و بعد به خود باز گردیم. پیوسته به یکدیگر می‌گوییم: تو خوب باش تا من هم خوب باشم.



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در یک شنبه 3 دی 1391


تمثیل 7

 

مثل استخر چسب!

آیا در استخر پر از چسب می‌شود شنا کرد؟
شک و دودلی درست مثل استخر چسب است که در آن قدم از قدم نمی‌توان برداشت.
قرآن آمده است تا ما را از ورطه تردیدها، دودلی‌ها و شک‌ها بیرون بکشد، دست ما را بگیرد و به جایی برد که در آنجا هرگز تیغ تردید نمی‌روید.
«لاَ رَیبَ فِیه»
یعنی در این کتاب جایی برای تردید و دودلی نخواهد بود. بنابراین هر کس می‌خواهد دودل و مردد نباشد، به این وادی وارد شده و اهل قرآن باشد.

 


:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در چهار شنبه 29 آذر 1391


تمثیل 5.6

 
 

مثل سرسره!

برف شب می‌آید، روز آب می‌شود.
حرف‌های مردم هم مثل برف است روی آن حساب باز نکن. امروز چیزی می‌گویند فردا چیزی دیگر. اگر روی سرسره چیزی گیر کرد، روی زبان مردم هم حرف گیر می‌کند.
این است که قرآن می‌گوید: فقط حرف خدا را باش. حرف او باید بالای همه حرف‌ها باشد.
«کَلِمَهُ اللهِ هِی العُلیا»
سخن خدا بالاست.
چون سخن او بالاست تو را هم بالا می‌برد. بالا که رفتی افق دیدت زیادتر می‌شود.

مثل عطر!

تو برای عطر زدن به کسی نگاه نمی‌کنی. اصلاً برایت مهم نیست دیگران عطر می‌زنند یا نه. خوب شدن هم مثل عطر زدن است. چه کار داری دیگران خوب‌اند یا نه، خوبی می‌کنند یا نه. این حرف و نصیحت خداست که می‌گوید: خود را باش.
«عَلَیکُم اَنفُسَکُم»
بر شما باد خودتان!



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در شنبه 25 آذر 1391


تمثیل 3,4
  
 
مثل آب زلال!

آب، گوارا است و صدای آب هم آرام‌بخش است، اما آبی که زلال باشد، وگرنه آب گل آلود نه گوارایی دارد و نه آرامش می‌بخشد. من و تو مثل آبیم؛ اگر صاف و صادق باشیم، دیگران در کنار ما به آرامش خیال می‌رسند و در کنار ما راحت و آسوده‌اند و گرنه مایه‌ی رنج آن‌ها خواهیم بود.
و چیزی که آدم را زلال و تصفیه می‌کند تقواست. تقوا یعنی، نامردی نکن! بی انصاف نباش! حرف کسی را پیش کسی نبر! قرآن از ما همین را می‌خواهد:
«اتَّقُوا اللهَ»

 
 
مثل آب!

آب خیلی لطیف است، اما همین آب لطیف آهن سخت را با همه استحکام و مقاومتش از پای در می‌آورد.
ما هم باید یاد بگیریم که لطافت و نرمش و مدارا حریف را هر قدر هم که صلابت داشته و سرسخت باشد از پای در می‌آورد.
لذا سیدالشهداء (ع) فرمود: هر گاه در کار کسی فرو ماندی، «کان الرفقُ مِفتاحَه»  یعنی رفق و مدارا کلید خوبی است و با حریف خود مدارا کن.
خود آن نازنین بسیار اهل مدارا بود. هنگامی که شمر به او اهانت کرد، مسلم ابن عوسجه ناراحت شد و خواست او را با تیر هدف قرار بدهد، ولی حضرت مانع او شد و این در حقیقت دعوت به مدارا بود؛ یعنی با او مدارا کن که همین مدارای تو او را از پای در می‌آورد. پس یکی از درس‌های بزرگ عاشورا انعطاف و مدارا است حتی در برابر دشمن.



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

نوشته شده توسط سهل البیع در دو شنبه 13 آذر 1391


تمثیل 1و2

 زبان تمثیل ، زبانی است گویا ،شیوا ورسا . مثال اگر مناسب باشد وبا دقت وهوشیاری به کار گرفته شود، عمق مطلب را مجسم می کند و آنگاه ، هر کس نسبت به میزان درک وفهم و آگاهی هایش از آن اطلاعاتی به دست می آورد ومطلب اصلی را بهتر درک می کند.

قرآن کریم نیز از این شیوه بهره جسته وبرای بیان حقایقی والا، از مثل استفاده کرده است که آمدن دهها مورد" ضرب الله مثلا" شاهد این ادعا است.

اکنون سعی مابراین است مثالهایی را که باموضوعات درس دینی ارتباط دارد برای استفاده همکاران در کلاس با استعانت از خدا جمع آوری نماییم . دراین نظرات شما راه گشا است 

 

مثل خاک!

در فصل بهار یک سنگ پیدا نمی‌کنی که سبز شده باشد، چرا؟ چون سنگ خودش را گرفته است.
اما خاک را ببین چه گل‌های رنگارنگی که از دل آن بر می‌دمد، چرا؟ چون خودش را نگرفته است.
«در بهاران کی شود سر، سبز رنگ
خاک شو تا گل برویی رنگ رنگ
سال‌ها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش»

تو سال‌ها خود را گرفتی و به جایی نرسیدی. حالا یک مدتی بیا و خاکی باش، افتاده باش، وگرنه، اگر خودت را بگیری هیچ نسیمی و هیچ بهاری نمی‌تواند تو را سبز و شکوفا کند؛ نه خدا، نه پیامبران او، و نه اولیای حق، و نه کتاب‌های آسمانی.
این است که اهل جهنم در قیامت می‌نالند که:
«یا لَیتَنی‏ کُنتُ تُراباً»
ای کاش ما خاک بودیم!
یعنی ای کاش انسان‌های خاکی و افتاده‌ای بودیم.
ای کاش ما هم تواضع پیشه می‌کردیم.

 



:: موضوعات مرتبط: تمثیلات، ،

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط سهل البیع در پنج شنبه 20 مهر 1391


:: تبریک اعیاد ماه شعبان
:: گزارش جلسه هم اندیشی همکاران دینی و قرآن منطقه 3
:: تبریک روز معلم
:: سوالات دینی طراحی شده درکنکور، سال سوم دبیرستان به تفکیک دروس
:: نمونه سوالات دینی سوم
:: دوره آموزشی طرح درس الکترونیکی منطقه 3
:: نمونه سوال برتر منطقه 3
:: دومین مجمع گروه دینی و قرآن منطقه 3 سال 94-95
:: ارزیابی سوالات دی ماه
:: گزارش مجمع دینی وقرآن متوسطه دوم منطقه 3 تهران
:: برنامه گروه دینی سال 94-95
:: تسلیت
:: سوالات مفهومی دینی
:: شهادت حضرت زهرا (س)
:: سوال مفهومی
:: تبریک میلاد حضرت رسول اکرم (ص)و حدیث
:: سوالات مفهومی دینی
:: معرفی یکی از سایت های مذهبی





به وبلاگ گروه درسی « دین و زندگی آموزش و پرورش منطقه 3 » خوش آمدید




:: ارديبهشت 1395;
:: فروردين 1395;
:: اسفند 1394;
:: آبان 1394;
:: ارديبهشت 1393;
:: فروردين 1393;
:: بهمن 1392;
:: دی 1392;
:: آبان 1392;
:: ارديبهشت 1392;
:: فروردين 1392;
:: اسفند 1391;
:: بهمن 1391;
:: دی 1391;
:: آذر 1391;
:: آبان 1391;
:: مهر 1391;
:: خرداد 1391;
:: ارديبهشت 1391;
:: فروردين 1391;
:: اسفند 1390;
:: بهمن 1390;
:: دی 1390;
:: آبان 1390;
:: ارديبهشت 1390;

آبر برچسب ها

سال , فرم , ارزيابي , مقالات , جهت , فصلنامه , الكترونيكي , گزارش , مجمع , دوم , معلمان , دینی , و , قرآن , منطقه ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by gdini3